جنگ و عینیت یابی تفکر سیاسی مدرن
جنگ اگرچه ویرانگر است، اما موسس و تولید کننده نیز هست.جنگ یکی از عوامل زایش دولت مدرن در اروپا بوده و در خاورمیانه نیز از پس جنگ های پی در پی – و با وجود خسارت های فراوان – شاهد ظهور امکان ها و ظرفیت های جدیدی برای سامان بخشی به زندگی سیاسی و اجتماعی هستیم.یکی از دستاوردهای مهم جنگ های کنونی ، عینیت بخشی به تفکر سیاسی جدید است. دانشجویان علوم سیاسی مفاهیمی را در کلاس های آموزشی فرامی گیرند که برآمده از تجربه غربی از نظم سیاسی است؛ دولت مدرن، سکولاریسم، حقوق بشر، حقوق بین الملل و دهها مفهوم دیگر که در زمان ورود به زبان روزمره ما اموری غریب و ناآشنا می نمودند، اما حال عینیت و اهمیت آنها برای وجدان عمومی ملموس و آشکار گشته است.
افق های محدود مشروطه و ناکامی های عملی ایرانیان
۱. همانند همه “سالگردها”، سالگرد صدور فرمان مشروطت منبع الهام نوشته های ستایش آمیز از این واقعه تاریخی است.اما، به گمانم برای فهمی معاصر و انتقادی از این واقعه، نیازمند نسبت سنجی میان اوضاع و احوال جاری ، و ایده های سازنده انقلاب مشروطه هستیم، زیرا که همیشه میان “ذهنیت تاریخی” و “تجارت تاریخی ” نوعی تناسب برقرار است.
اسلام حبشی: چشم انداز سوم
اسلام حبشی عنوانیست که فرید اسحاق (Farid Esack) به تجربه مسلمانان مهاجر در حبشه نهاده است. اسلام حبشی روایت گر تجربه زیسته شده مسلمانیست که در یک سرزمین غیراسلامی اما در صلح با مسلمانان امکان زیستن آزادانه یافته اند. این تجربه در مقابل دو تجربه ” مکی” و ” مدنی ” قرار دارد که در یکی مسلمانان سرکوب می شدند و در دیگری حاکم بودن ولی در جدال با کفار خارج مدینه.
هویت گرایی روسی: افقی رو به آینده یا تقلا برای خروج از انزوا
امروز فرصتی شد، تا مصاحبه دکتر حقیقت با آلکساندر دوگین را مطالعه کنم. ادبیات دوگین همانند نمونه ایرانی آن- فردید- هویت گرایانه و غرب ستیزانه است؛ چنین تفکری را نه در افق اندیشه بلکه در چارچوب ملاحظات سیاسی و عملی بایستی مورد بازخوانی قرار داد. اندیشه دوگین تلاشی است برای ترسیم چهره شرارت بار از غرب و لیبرالیسم، و امید کاذب به تاسیس نظمی نوین. اما، با نگاهی سریع بر متن و نقاط کلیدی آن چهره پنهان اندیشه وی پدیدار می گردد؛ اندیشه ای که بیش از آنکه نشانی از رشد و پویایی داشته باشد، خود خبر از زوال و انزوایش می دهد.
ادراک فقهی از نظم اجتماعی و صلح سازی در منطقه خاورمیانه
در چند دهه اخیر، خاورمیانه شاهد خشونت و جنگ بوده است.یکی از علل برآمدن این خشونت ها در این منطقه وجود روایت های ستیزه جویانه دینی از نظم می باشد. گروه های سلفی و اسلام گرای رادیکال، با رجوع به روایت های گذشته گرایانه از نظم دینی عامل مهمی در خلق خشونت در منطقه بوده اند. با توجه به اینکه دانش فقه متکفل اصلی ترسیم ادراکات مومنان از نظم اجتماعی می باشد، این سوال قابل طرح است که چه نوع ادراک فقهی از نظم اجتماعی می تواند، به ایجاد صلح در منطقه خاورمیانه کمک نماید؟
تفکر سیاسی و ایده ” ایران آینده”
کانون هرگونه نظریه پردازی سیاسی، “ایران آینده” است؛ اما، ایران آینده، نه در پیوند با “ایرانشهر” باستانی است و نه ” مدینه فاضله”. چنین ایرانی، در ذهنیت جمعی تنیده در زندگی روزمره مردم است و وظیفه دانش سیاسی – چه فلسفی و چه جامعه شناختی – بازسازی این ذهنیت جمعی درباره ایران می باشد.
اندیشه هایی که آینده نیستند!
اخبار شگفت نوآوری های بشر ، هر لحظه در حال برکندن ما از عادات دیروز و مجبور کردن ما به پذیرش شیوه های نو در زندگی است.اما، اندیشه ها هنوزگرفتار گذشته هستند ومناظره های فکری در ایران معاصر سعی دارند ما را با گذشته عتیق پیوند دهند. این در حالی است که ما در زندگی عملی ناچار به پیوستن به روندهای آینده ساز هستیم.
✔️ ۱۰ مانع توسعه سریع ایران
در ادبیات رهبران سیاسی کشور ایده رشد بالا و تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه موج می زند، اما چرا سرعت توسعه ایران پایین است. چرا امکان توسعه سریع برای ما همانند کشورهای شرق آسیا مهیا نیست؟ دلایل زیر سعی در پاسخ دادن به این پرسش را دارد.
شرایط امکان جامعه شناختی نظریه عدالت رالز
هدف من از این سخنرانی بررسی مفهوم « وضعیت نخستین(Original Position) » در نظریه رالز با رویکردی جامعه شناختی است.از نظر رالز، اصولی که اشخاص در وضعیت نخستین و حجاب جهل برای سامان دادن به توزیع منافع در زندگی اجتماعی توافق می کنند، اصول عدالت است. با وجود خصلت ابتکاری مفهوم وضعیت نخستین و حجاب جهل(veil of ignorance)، از نظر منتقدان، این مفهوم بیش از حد انتزاعی است و از واقع گرایی جامعه شناختی برخوردار نیست. بنابراین، سوال این است که: آیا می توان وضعیت نخستین را به گونه ای تصور کرد که بدون فرض گرفتن مفهوم حجاب جهل، شهروندان هنوز آماده انتخاب اصول عدالت رالزی باشند؟
✔️محل منازعه در فقه اجتماعی
گر هر دانشی واجد دو عنصر “موضوع” و ” روش ” باشد. منازعه کنونی، بحث بر سر تغییر موضوع فقه است نه روش استخراج حکم فقهی. در واقع، اگر موضوع فقه فردی، استخراج احکام شرعی افعال مکلفان است، منتقدان می خواهند این موضوع را تغییر داده، وظیفه فقه را اندیشیدن به “نظام اجتماعی مطلوب از منظر شرعی ” تبدیل نمایند.