ادراک فقهی از نظم اجتماعی و صلح سازی در منطقه خاورمیانه
در چند دهه اخیر، خاورمیانه شاهد خشونت و جنگ بوده است.یکی از علل برآمدن این خشونت ها در این منطقه وجود روایت های ستیزه جویانه دینی از نظم می باشد. گروه های سلفی و اسلام گرای رادیکال، با رجوع به روایت های گذشته گرایانه از نظم دینی عامل مهمی در خلق خشونت در منطقه بوده اند. با توجه به اینکه دانش فقه متکفل اصلی ترسیم ادراکات مومنان از نظم اجتماعی می باشد، این سوال قابل طرح است که چه نوع ادراک فقهی از نظم اجتماعی می تواند، به ایجاد صلح در منطقه خاورمیانه کمک نماید؟
✔️محل منازعه در فقه اجتماعی
گر هر دانشی واجد دو عنصر “موضوع” و ” روش ” باشد. منازعه کنونی، بحث بر سر تغییر موضوع فقه است نه روش استخراج حکم فقهی. در واقع، اگر موضوع فقه فردی، استخراج احکام شرعی افعال مکلفان است، منتقدان می خواهند این موضوع را تغییر داده، وظیفه فقه را اندیشیدن به “نظام اجتماعی مطلوب از منظر شرعی ” تبدیل نمایند.
✔️فقه کافی نیست!
یکی از نیازهای فکری جامعه علمی در دوره معاصر، انجام مباحث فرانظریه ای درباره فقه و حدود امکانات آن است.در بعضی نوشته هایم بالاشاره به تاثیرات این بی توجهی و بحران زا بودن نوع کاربست فقه در نظام حکمرانی در دوره معاصر پرداخته ام.
✔️ ” نهاد مرجعیت ” و غایت دولت مدرن
۱- پس از حواشی سخنان آقای رحیم پور ازغدی درباره حوزه های علمیه و نهاد مرجعیت، با فاصله نه چندان زیادی، مجددا شاهد بحث انگیزشدن رابطه میان حوزه و نظام سیاسی هستیم.فهم دقیق این رخداد منوط به درک آن به مثابه مکانی برای پدیدار شدن جریانی تاریخی است که با ورود تجدد به ایران و شکل گیری دولت مدرن ظهور یافت.