درباره ناسیونالیسم و فدرالیسم
«قومگرایان» و «ایرانشهریها»، در یک فرض ناسیونالیستی با هم اشتراک نظر دارند: «هر ملتی بایستی یک دولت باشد.» قومگرایان تلاش میکنند، اثبات نمایند که ایران از چندین ملت تشکیل شدهاست و در نتیجه، هر ملتی حق دارد درباره جدایش/ماندن در پیکره کشور تصمیمگیری کند. ایرانشهریهای نیز در مخالفت با قومگرایان معتقدند که ایران کشوری با یک ملت واحد است و بایستی در قالب یک دولت، متحد باقی بماند. آنها برای اثبات این نکته، کثرت موجود در اجتماع ایرانی را منکر میشوند تا تائیدی بر این ایده باشد که: هر ملتی یک دولت است.
دو پیکره فیلسوف: در رثای سید جواد طباطبایی
در رثای استادی فیلسوف نوشتن، یادکردن از ایدههایی هست که عمری در پرورش و برساختنش، جان مایه نهادهاست. دکتر سید جواد طباطبایی با جدیت و تلاش بیهمتا در چند دهه مجموعه متنوعی از آثار علمی را در حوزه اندیشه سیاسی به یادگار گذاشت که نقش مهمی در جهت دادن به مناظرههای فکری در میان اعضای جامعه علمی دانش سیاسی در ایران داشت. اگر زبان خانه وجود است، طباطبایی با توسعه مجموعهای از مفاهیم و ایدههای سیاسی در بسط آگاهی ایرانیان از وجود تاریخی خود نقش بسزایی داشت.
ارسطو و مساله ظهور حکومتهای خودکامه
وجود تعداد نسبتا” زیاد حکومتهای «جمهوری خودکامه»، نشان میدهد، جمهوری بودن رژیم سیاسی، شرط کافی برای رهایی از خودکامکی و برقراری نظم دموکراتیک نیست. وضعیت رژیمهای سیاسی، از سوریه تا عراق عصر صدام؛ از روسیه پوتین تا کره شمالی، درستی این مدعا را آشکار میکند. اما، چرا این حکومتهای جمهوری، گرفتار خودکامگی هستند؟ پاسخ ارسطویی به پرسش از خودکامگی همانیست که بعدا” توسط جوزف شومپیتر در «دو روایت از دموکراسی» مجددا فرمولبندی شده است: خودکامگی با اختیارات وسیع حاکمان و طولانی بودن مدت مناصب مرتبط است؛ محدود بودن اختیارات حاکمان و چرخش قدرت، مانع خودکامگی و ضامن آزادی است.
«معنویت گرایی» مصطفی ملکیان و بی تفاوتی اجتماعی
موضوع این مقاله بررسی تاثیر روایت معنویت¬گرایانه مصطفی ملکیان از زندگی خوب بر بی¬تفاوتی اجتماعی(Social Apathy) بویژه در میان نخبگان است. بی¬تفاوتی اجتماعی در میان نخبگان می¬تواند، عوارض مهمی برای زندگی جمعی فراهم سازد .در جامعه شناسی نخبه گرایانه، جنبش ها و تغییرات اجتماعی نه محصول کنش توده¬ها بلکه حاصل مشارکت فعال نخبگان در حوزه عمومی است. از این رو، گرایش نخبگان به بی¬تفاوتی اجتماعی، باعث کاهش توان جامعه برای مواجه با مشکلات عمومی می¬گردد.
دو مفهوم از دموکراسی: آموزه کلاسیک و نخبهگرایانه
دموکراسی (democracy) از حیث لغوی به معنی حکومت مردم است. جوزف شومپیتر در اثر کلاسیک خود «سرمایهداری، سوسیالیسم و دموکراسی»، دو روایت از دموکراسی عرضه نموده، که برای فهم پیچیدگیها این مفهوم راهگشاست. همچنین، امکان شناخت رژیمهای دموکراتیک از غیردموکراتیک را به شیوه عینی فراهم میسازد. از نظر شومپیتر، می توان از وجود دو روایت «کلاسیک دموکراسی» و «نظریه نخبهگرایانه دموکراسی» سخن گفت.در فلسفه سیاسی، بویژه در روایت روسویی، دموکراسی ابزاری برای انعکاس اراده عمومی است. اما، شومپیتر با نقادی این روایت از دموکراسی، روایتی بدیل و کارکردی از دموکراسی عرضه می نماید. در این روایت، دموکراسی ابزاری برای جابجایی قدرت در میان نخبگان و وسیله ای برای گزینش رهبران سیاسی است.
جامعه و ستیزشهای آنتاگونیستی
در جهان شبکههای اجتماعی، هر روز شاهد انواع کمپینهایی هستیم که ما را به پیوستن به یکی از اردوگاههای سیاسی و اجتماعی دعوت میکند. طوفانهای توئیتری تا پستهای اینستاگرامی که به صورت ویروسی در بستر شبکههای اجتماعی گسترش مییابند، حسی از تنش و ستیزش را به درون ذهنیت جمعی تزریق میکنند. در عصری که مطبوعات محور ساخت ذهنیت جمعی بودند، تیترهای روزنامهها و مجلات نقشی مشابه را بازی میکردند. ابزارها تغییر کرده است، اما گویی منازعهها و ستیزشهای اجتماعی که به قطبیسازی جامعه منجر میشوند، پابرجا هستند.
سیاست حرفه یا امری عمومی
سیاست چگونه پدیداریست؟ آیا سیاست حرفه است یا امر عمومی ؟ در نظر اول، سیاست رسمی همچون شغل و حرفه خود را بازنمایی می کند، که گروهی اندک از شهروندان برای خود انتخاب کردهاند. قاعدتا”، هر شغل و حرفهای هم نیاز به تخصص دارد و هم مجوز فعالیت. اما، مفهوم سیاست چند بعدی تر از آن است که در نظر اول آشکار میشود. حوزه سیاست و حکمرانی هم شامل بعضی فعالیتهای حرفهای و تخصصی است و هم کنشی عمومی که قاطبه شهروندان درگیر آن هستند.
چالش های نمایندگی و نیاز به تغییر کنشگران
اعتراض های جاری در جامعه، نشان از گسیختگی رابطه میان نهادهای سیاسی و بخش هایی از جامعه، و ظهور بحران نمایندگی است و بازیگران سیاست رسمی توانایی بازنمایی مطالبات عمومی را ندارند.
به یاد استاد فیرحی: در تقلای تداوم رابطه دین و سیاست
استادی بود که دانشجویان خود را مجذوب می کرد. رساله های افلاطون و ارسطو را می گشود و خوانش خود را از آنها عرضه می نمود. دانشجویان بر گردش حلقه زده بودند و مبهوت وی، نکته سنجی هایش را یاداشت می کردند. در انتهای دو ترم بهره مندی از استاد، از ما در مورد شیوه تدریسش پرسید. همه گرم تعریف و تمجید بودند و من – به نقد یا اعتراض – به او گفتم: شیوه تدریس شما پیامبرانه است. آثار بزرگان را می گشائید و چنان آنها را تفسیر می کنید که گوئی در همان لحظه این تفاسیر همچون وحی از عالم بالا نزول یافته است؛ به من لبخندی زد .
شریعت عقلانی: به یاد احمد قابل
هشت سال از درگذشت مرحوم احمد قابل گذشت.مرحوم احمد قابل را از دوران جوانی میشناختم. در دوره اصلاحات ،ایشان یکی از سخنرانانی بود که سالی حداقل دو یا سه مرتبه در جلسات دفاتر احزاب و انجمن های اصلاح طلب قم سخنرانی می کرد و فرصتی بود برای ما تا از ایشان بهره مند گردیم.