گفتگو درباره پدیدارشناسی روشنفکری/نواندیشی دینی در ایران
در گفتگو با دکتر اکبر کرمی به پدیدارشناسی روشنفکری دینی/ نواندیشی دینی در ایران پرداخته ام و از محدودیت ها و امکان های آن سخن به میان آمده است. این گفتگو در قالب ۴ جلسه طراحی شده است که تاکنون سه جلسه آن برگزار گردیده است.
اصلاح، انقلاب و آینده ایران در گفتگو با دکتر اکبر کرمی
گفتگوی اکبر کرمی با دکتر مهدی کاظمی زمهریر…
درباره ناسیونالیسم و فدرالیسم
«قومگرایان» و «ایرانشهریها»، در یک فرض ناسیونالیستی با هم اشتراک نظر دارند: «هر ملتی بایستی یک دولت باشد.» قومگرایان تلاش میکنند، اثبات نمایند که ایران از چندین ملت تشکیل شدهاست و در نتیجه، هر ملتی حق دارد درباره جدایش/ماندن در پیکره کشور تصمیمگیری کند. ایرانشهریهای نیز در مخالفت با قومگرایان معتقدند که ایران کشوری با یک ملت واحد است و بایستی در قالب یک دولت، متحد باقی بماند. آنها برای اثبات این نکته، کثرت موجود در اجتماع ایرانی را منکر میشوند تا تائیدی بر این ایده باشد که: هر ملتی یک دولت است.
دو پیکره فیلسوف: در رثای سید جواد طباطبایی
در رثای استادی فیلسوف نوشتن، یادکردن از ایدههایی هست که عمری در پرورش و برساختنش، جان مایه نهادهاست. دکتر سید جواد طباطبایی با جدیت و تلاش بیهمتا در چند دهه مجموعه متنوعی از آثار علمی را در حوزه اندیشه سیاسی به یادگار گذاشت که نقش مهمی در جهت دادن به مناظرههای فکری در میان اعضای جامعه علمی دانش سیاسی در ایران داشت. اگر زبان خانه وجود است، طباطبایی با توسعه مجموعهای از مفاهیم و ایدههای سیاسی در بسط آگاهی ایرانیان از وجود تاریخی خود نقش بسزایی داشت.
ارسطو و مساله ظهور حکومتهای خودکامه
وجود تعداد نسبتا” زیاد حکومتهای «جمهوری خودکامه»، نشان میدهد، جمهوری بودن رژیم سیاسی، شرط کافی برای رهایی از خودکامکی و برقراری نظم دموکراتیک نیست. وضعیت رژیمهای سیاسی، از سوریه تا عراق عصر صدام؛ از روسیه پوتین تا کره شمالی، درستی این مدعا را آشکار میکند. اما، چرا این حکومتهای جمهوری، گرفتار خودکامگی هستند؟ پاسخ ارسطویی به پرسش از خودکامگی همانیست که بعدا” توسط جوزف شومپیتر در «دو روایت از دموکراسی» مجددا فرمولبندی شده است: خودکامگی با اختیارات وسیع حاکمان و طولانی بودن مدت مناصب مرتبط است؛ محدود بودن اختیارات حاکمان و چرخش قدرت، مانع خودکامگی و ضامن آزادی است.
تفکر سنتی و بحران جمهوریت
تجربه جمهوریت در ایران، تجربهای پیوندی است. منظور از سرشت پیوندی تجربه جمهوریت، ظهور آن در تلفیق با تفکر سنتی می باشد، که در قالب جمهوری اسلامی بازنمایی شده است. در ۴ دهه گذشته، برخلاف استعاره ظرف و مظروف که برای تشبیه رابطه این دو بعد توسط بنیانگذاران جمهوری اسلامی بکار رفته، شاهد تنشهای مداوم میان این دو بعد هستیم.
در سخنرانی «تفکر سنتی و بحران جمهوریت» سعی کرده ام به ابعاد و ریشه های تعارض میان درک سنتی از سیاست و حکمرانی، و حکومت جمهوری بپردازم.
سخنرانی معنای جمهوری
در سخنرانی «معنای جمهوری»، ضمن طرح مساله بحران جاری و ماهیت جنبش مهساامینی، به توضیح نظریه جمهوری خواهی کلاسیک در سطح دولت و حکومت می پردازد. سخنران ابتدا تعریف از جمهوری و حکومت جمهوری ارایه می کند. سپس، برداشت این نظریه را از دولت و اجتماع سیاسی روشن می سازد. همچنین، توضیح اصول حاکم بر این نظریه و معیارهای سامان دهی نهادهای حکومتی بخش نهایی این سخنرانی است.
«معنویت گرایی» مصطفی ملکیان و بی تفاوتی اجتماعی
موضوع این مقاله بررسی تاثیر روایت معنویت¬گرایانه مصطفی ملکیان از زندگی خوب بر بی¬تفاوتی اجتماعی(Social Apathy) بویژه در میان نخبگان است. بی¬تفاوتی اجتماعی در میان نخبگان می¬تواند، عوارض مهمی برای زندگی جمعی فراهم سازد .در جامعه شناسی نخبه گرایانه، جنبش ها و تغییرات اجتماعی نه محصول کنش توده¬ها بلکه حاصل مشارکت فعال نخبگان در حوزه عمومی است. از این رو، گرایش نخبگان به بی¬تفاوتی اجتماعی، باعث کاهش توان جامعه برای مواجه با مشکلات عمومی می¬گردد.
دو مفهوم از دموکراسی: آموزه کلاسیک و نخبهگرایانه
دموکراسی (democracy) از حیث لغوی به معنی حکومت مردم است. جوزف شومپیتر در اثر کلاسیک خود «سرمایهداری، سوسیالیسم و دموکراسی»، دو روایت از دموکراسی عرضه نموده، که برای فهم پیچیدگیها این مفهوم راهگشاست. همچنین، امکان شناخت رژیمهای دموکراتیک از غیردموکراتیک را به شیوه عینی فراهم میسازد. از نظر شومپیتر، می توان از وجود دو روایت «کلاسیک دموکراسی» و «نظریه نخبهگرایانه دموکراسی» سخن گفت.در فلسفه سیاسی، بویژه در روایت روسویی، دموکراسی ابزاری برای انعکاس اراده عمومی است. اما، شومپیتر با نقادی این روایت از دموکراسی، روایتی بدیل و کارکردی از دموکراسی عرضه می نماید. در این روایت، دموکراسی ابزاری برای جابجایی قدرت در میان نخبگان و وسیله ای برای گزینش رهبران سیاسی است.
جامعه و ستیزشهای آنتاگونیستی
در جهان شبکههای اجتماعی، هر روز شاهد انواع کمپینهایی هستیم که ما را به پیوستن به یکی از اردوگاههای سیاسی و اجتماعی دعوت میکند. طوفانهای توئیتری تا پستهای اینستاگرامی که به صورت ویروسی در بستر شبکههای اجتماعی گسترش مییابند، حسی از تنش و ستیزش را به درون ذهنیت جمعی تزریق میکنند. در عصری که مطبوعات محور ساخت ذهنیت جمعی بودند، تیترهای روزنامهها و مجلات نقشی مشابه را بازی میکردند. ابزارها تغییر کرده است، اما گویی منازعهها و ستیزشهای اجتماعی که به قطبیسازی جامعه منجر میشوند، پابرجا هستند.