دو مفهوم از دموکراسی: آموزه کلاسیک و نخبهگرایانه
آبان ۳, ۱۴۰۱
ارسال شده توسط دکتر مهدی کاظمی زمهریر
325 بازدید
- دموکراسی (democracy) از حیث لغوی به معنی حکومت مردم است. جوزف شومپیتر در اثر کلاسیک خود «سرمایهداری، سوسیالیسم و دموکراسی»، دو روایت از دموکراسی عرضه نموده، که برای فهم پیچیدگیها این مفهوم راهگشاست. همچنین، امکان شناخت رژیمهای دموکراتیک از غیردموکراتیک را به شیوه عینی فراهم میسازد. از نظر شومپیتر، می توان از وجود دو روایت «کلاسیک دموکراسی» و «نظریه نخبهگرایانه دموکراسی» سخن گفت.
- آموزه کلاسیک دموکراسی، ریشه در روایت روسویی از دموکراسی و فرآورده تحولات فکری در قرن ۱۸ است. در این رویکرد، دموکراسی عبارت است از: «آن نظم نهادی برای نیل به تصمیمات سیاسی است که بواسطه واداشتن خود مردم به تصمیم درباره مسائل خود از طریق انتخاب افرادی که باید به منظور تحقق بخشیدن به اراده او گرد همآیند، به خیرعمومی تحقق می بخشد.»
- در آموزه کلاسیک، دموکراسی روشی برای رسیدن به تصمیمهای سیاسی است؛ تصمیمهایی که توسط نمایندگان مردم به مثابه سمبل اراده عمومی اتخاذ می گردد و درراستای تحقق خیر عمومیست.
- از نظر شومپیتر، آموزه کلاسیک، با چند ابهام و نقد مواجه است. اولا، مفهوم خیرعمومی مبهم است و امکان توافق درباره آن به سختی ممکن است؛ اختلافهای حل و فصل ناپذیر ارزشی؛ جستجوی نفع توسط افراد؛ و اهمیتیابی فایدهگرایی به جای جستجوی خیر مانع توافق است. همچنین، مفهوم اراده عمومی مبهم و غیرواقع بینانه هست. در بسیاری از زمینهها ، شکل گیری اراده عمومی ناشی از عوامل غیرعقلانی است. همچنین، سرشت عقلانی بشر و میزان قاطعیت و استقلال رایدهندهگان محل تردید است.
- با وجود نقدهای وارده به این آموزه، روایت کلاسیک از دموکراسی به خاطر خصلت مذهبی عمل جمعی (صدای مردم، صدای خداست.)؛ پیوند دموکراسی با روندهای تکاملی جوامع؛ عملکرد مثبت این آموزه در بعضی کشورها؛ و منافع آن برای سیاستمداران برای شانه خالی کردن از مسوولیتهای خود، باعث تداوم آموزه کلاسیک شده است.
- شومپیتر، در مقابل روایت کلاسیک، از نظریه نخبه گرایانه دموکراسی سخن میگوید. در این روایت، دموکراسی عبارت است از: «یک چنان نظم نهادی بمنظور رسیدن به تصمیمات سیاسی است که افراد، تحت لوای آن، بواسطه تلاش رقابت آمیز بخاطر جلب آرای مردم، به قدرت تصمیم گیری دست می یابند».
- در تعریف نخبه گرایانه، دموکراسی روشی مبتنی بر رقابت برای انتخاب رهبران سیاسی است و نه شناسایی خیرعمومی و تحقق اراده عمومی. در روش دموکراتیک، قدرت تصمیمگیری درباره مسائل اساسی جامعه از طریق انتخابات به دستهای از نخبگان واگذار می گردد. بنابراین، نقش مردم شکل دادن به حکومت و هیات رهبری سیاسی و نه خیرعمومی است.
- رویکرد نخبهگرایانه، نگاه قدسانی به اراده عمومی و مردم ندارد، اما یک معیار واقع بینانه را برای شناسایی حکومت دموکراتیک از غیردموکراتیک عرضه میکند: دموکراسی یعنی قدرت مردم برای انتخاب و برکناری رهبران و مقامات سیاسی. این معیار، به شیوهای روشن حکومتهای غیردموکراتیک اما متکی بر انتخاباتهای نمایشی را از حکومتهای دموکراتیک که در آن چرخش نخبگان بطور نهادمند صورت میگیرد، متمایز میکند.
لینک مقاله جوزف شوپیتر
برچسب ها:
اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.