روند ساخت انسجام ملی در ایران: رویکرد تاریخی-جامعه شناختی
روند ساخت انسجام ملی در ایران: رویکرد تاریخی-جامعه شناختی
در این مقاله، نگارنده به بررسی «روند ساخت انسجام ملی در ایران» می پردازد. نگرش مسلط به انسجام ملی در ایران ، رهیافت فرهنگی است. این رهیافت بر این تصور استوار است که جامعه ایرانی دارای هویتی پیشینی و یکپارچه است و صرف آگاهی به آن باعث شکل گیری انسجام ملی می گردد.طرفداران نگرش پیشینی به انسجام، ایران باستان و اسلام را به مثابه منبعی برای خلق هویت مشترک مورد استفاده قرار می دهند.اما، رویکرد هویتی از دیدن پیچیدگی ها و تکثر موجود در اجتماع ایرانی ناتوان است.
مقاله «روند ساخت انسجام ملی در ایران: رویکرد تاریخی ـ جامعهشناختی»، با بهره گیری از مفاهیم جامعه شناختی دورکیم ( همبستگی مکانیکی و ارگانیکی) و دیوید لاک وود ( یکپارچگی اجتماعی و یکپارچگی سیستمی)، سعی دارد، فهمی عینی و جامعه شناختی از روند تکوین انسجام ملی در ایران عرضه کند.رویکرد نویسنده در این مقاله، انسجام ملی را نه امری طبیعی و از پیش موجود، بلکه امری صناعی می داند که در افق آینده ساخته می شود.
در تجربه تاریخی، شاهد روندهای اجتماعی و دولت ساز در حوزه انسجام ملی هستیم.این روندها به صورت دیالکتیکی به توسعه انسجام ملی مدد رسانده است.این روند دیالکتیکی، حاصل تعارض مستمر میان یکپارچگی اجتماعی و یکپارچگی سیستمی می باشد. در این روند تاریخی، شاهد تحول در چهار حوزه “کنشگران”، “وجدان عمومی” و “نهادها” و “قواعد ” هستیم، که به بهبود انسجام ملی انجامیده است.
برای افزایش انسجام ملی و کاهش تعارض میان یکپارچگی اجتماعی و سیستمی، نیازمند اتخاذ رویکرد واهم گرایانه به قواعد ساخت انسجام ملی هستیم. در این رویکرد، قواعد حاکم بر انسجام ملی در دو حوزه یکپارچگی اجتماعی و سیستمی در نسبت با هم، اما متناسب با منطق درونی هر حوزه ساخته می شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.