جامعه و ستیزشهای آنتاگونیستی
جامعه و ستیزشهای آنتاگونیستی
مقدمه
در جهان شبکههای اجتماعی، هر روز شاهد انواع کمپینهایی هستیم که ما را به پیوستن به یکی از اردوگاههای سیاسی و اجتماعی دعوت میکند. طوفانهای توئیتری تا پستهای اینستاگرامی که به صورت ویروسی در بستر شبکههای اجتماعی گسترش مییابند، حسی از تنش و ستیزش را به درون ذهنیت جمعی تزریق میکنند. در عصری که مطبوعات محور ساخت ذهنیت جمعی بودند، تیترهای روزنامهها و مجلات نقشی مشابه را بازی میکردند. ابزارها تغییر کرده است، اما گویی منازعهها و ستیزشهای اجتماعی که به قطبیسازی جامعه و ستیزش های آنتاگونیستی منجر میشوند، پابرجا هستند.
امکان ایستانگری اجتماعی
در رویارویی با این وضعیت، ایده ثبات و بههم پیوستگی اجتماعی به مثابه نظم آرمانی پدیدار میگردد. آگوست کنت با این امید دانش جامعهشناسی را بنیان گذاشت تا نظم و همبستگی اجتماعی فروپاشیده در فرانسه پس از انقلاب را بازسازی کند. اما، تاریخ پساانقلابی فرانسه و جوامع اروپایی نشان داد که این امید چه میزان کاذب بود. با نگاهی به آثار فیلسوفان سیاسی و اجتماعی می توان دید که چگونه ستیزشهای اجتماعی موضوع اصلی آثار بزرگ کلاسیک است. رساله جمهور افلاطون و سیاست ارسطو بازنمایی کننده ستیزشهای موجود میان طبقات اشراف، نظامیان ، توده های عامه و فقرا؛ و برآمدن اشکال مختلف نظامهای سیاسی است. فن جدل در منطق ارسطو چیزی جز ابزار پیروزی در چنین جدالهایی نیست. مگر نه این است که سقراط بدین دلیل جام شوکران نوشید که متهم به منحرف کردن جوانان و ایجاد نزاع و چند دستگی اجتماعی بود.
پرسش اصلی برای سازماندهی اجتماعی
با توجه به تاریخ زیست اجتماعی، می توان به این اصل بنیادی رسید که جوامع دارای دو چهره هستند: ثبات و همبستگی؛ بی ثباتی و ستیزش. با تغییر در واقعیتهای اجتماعی و تحول در نگرش به منافع مادی و ارزش های جمعی، شاهد گذار جوامع از وضعیت ثبات و همبستگی به ستیزش و جدال هستیم؛ ستیزشهایی که خود، مقدمه ساخت نظم اجتماعی جدید هستند و پویایی زیست اجتماعی بدون آنها ناممکن است. از سوی دیگر، دورکیم در آثار پژوهشی خود نشان داده است که انسجام اجتماعی بسیار بالا یا پایین نه تنها مطلوبیتی ندارد، بلکه بحران زاست. بنابراین، در مدیریت ستیزش و جدال های اجتماعی، مساله این نیست که چگونه می توان ستیزش و منازعه را از زیست اجتماعی زدود، بلکه دغدغه اصلی این است که چگونه با ابزارهای نهادی و قانونی می توان روند منازعه و ساخت نظم اجتماعی را به صورت بهینه مدیریت کرد.
دلایل ستیزش ها و اصل بینادین سازماندهی اجتماعی
سازمان دادن به نظم اجتماعی، نیازمند پذیرش سرشت طبیعی آن است. انکار تضادها یا نسبت دادن آنها به عوامل جانبی مثل مطبوعات یا بیگانگان، تنها به نادیده انگاری پدیداری میگردد، که ریشه در منطق زیست جمعی دارد.گام بعدی توجه به دلایل ظهور نزاع ها و تبدیل آنها به پدیدههای دوگانهساز و قطبی است. علت اصلی منازعهها، جدال بر سر نحوه توزیع منابع اقتصادی و ارزشهای اجتماعی، و فقدان فرآیندهای نهادی و قانونی مقبول برای حل و فصل منازعهها است. در این وضعیت، شاهد انحصار و نادیدهانگاری عامدانه نیازها و خواستههای طبقات اجتماعی، و طرد آنها از فرآیندهای رسمی نهادی توسط گروههای مسلط هستیم. ظهور سیاست هویت و مرزگذاریهای حاد از تبعات این وضعیت است. همین رخداد، عامل غیریتسازی اجتماعی و سیاسی شدید، و تبدیل آن به وضعیت آنتاگونیستی است که تنها با شکست، انفعال یا طرد یکی از طرفین به پایان می رسد.
راهکارهای مدیریت ستیزش های آنتاگونیستی
راهکارهای برون رفت از این ستیزش های آنتاگونیستی در جامعه چیست؟ اولین گام، پایان دادن به اعمال سیاست هویت بویژه توسط گروههای حاکم است تا از ایجاد مرزگذاریهای شدید اجتماعی و سیاسی جلوگیری شود. گام دوم، خلق روایتی از جایگاه «نهادهای سیاسی» و «قانون» در جامعه است که نسبت به تنوع و چندگانگی گشوده باشند. جوامع باز، امکان مشارکت شهروندان را در نقش های مختلف و با طبقات گوناگون فراهم میسازند. ارتباطات افقی، عمودی و مورب شهروندان با سایر بخشهای جامعه و نهادهای رسمی باعث میشود که مرزبندیهای هویتی سخت میان گروههای اجتماعی سست شود و تفاوتها به خصومتهای حل و فصل ناپذیر تبدیل نگردد. همچنین، تلاش برای افزایش ظرفیت نهادی و قانونی برای پذیرش نیروهای اجتماعی در فرآیندهای رسمی سیاسی باعث میشود که نزاعهای اجتماعی به درون نهادهای سیاسی کشیده شود، و در فرآیندهای مذاکره و چانهزنی رسمی حل و فصل گردد. هر میزان که ستیزش و جدال بر سر منابع و ارزشها، در درون نهادهای حکومتی رخ دهد، حجم ستیزشها و نزاعهای اجتماعی میان طبقات در سطح جامعه کاهش می یابد. هدف نهایی چنین سیاستی، مدیریت ستیزشها در چارچوبی نهادی، قانونی و اخلاقی است، نه ایجاد یک ثبات و یگانگی فرضی که تنها با سرکوب و طرد نیروهای اجتماعی ممکن است.
منتشره در روزنامه هم میهن (لینک)
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.