? درباره امکان تحقق امر دینی در روزگار ما: به بهانه بررسی دیدگاه های بیژن عبدالکریمی
?۱. به گمانم سخنان مصطفی ملکیان در نشست بررسی دیدگاه های دینی بیژن عبدالکریمی پیچیدگی و سختی باور به امردینی را در دوره معاصر نشان می دهد. اما با این وجود، گزاره مورد ادعای بیژن عبدالکریمی یعنی « امر دینی امکان تحقق در روزگار ما ندارد و نمیتوان التزام نظری و عملی جدی به امر دینی داشت » چندان قابلیت تحقیق پذیری ندارد.
?۲. با این گزاره می توان به دو گونه برخورد کرد:
الف) به مثابه یافته ای پژوهشی که حاصل مطالعه در باورهای بخش هایی از مردمان است. قاعدتا” این گزاره درست خواهد بود که جمع کثیری از افراد در ایران و یا سایر نقاط عالم، با روایت دینی از زندگی دچار ستیزش و واگرایی شده اند، و معقولیت و معناداری گزاره ها و حیات دینی برای ایشان دیگر از دست رفته است. در حالی که ، هنوز بخش های مهم دیگری از ساکنان این کره خاکی باورهای دینی را معنادار می یابند و به آن ملتزم هستند.از این رو، این حکم در عین بیان بخشی از واقعیت جهان امروز، نمی تواند از شمولیت کافی برخوردار باشد، که به صدور حکم جزمی بالا بیانجامد.
ب) به مثابه تجربه ای شخصی از دینداری؛ تجربه ای که نشان می دهد تلاش برای تجربه جهان قدسی و پیوند با آن تلاشی ناممکن است. از این منظر، گزاره بیژن عبدالکریمی قابلیت تحقیق پذیری ندارد؛ این گزاره، تنها نشانه عدم موفقیت صادر کننده حکم در تجربه پدیده ای است که تعداد از افراد نیز مدعی داشتن آن هستند و زندگی خود را برمبنای آن سامان می دهند.چنین گزاره ای تنها می تواند گزاره¬ای شخصیه باشد که توان تبدیل شدن به گزاره¬ای کلی را ندارد.
?۳. سخن گفتن درمورد امر دینی و جهان قدسی بسیار سخت است. سختی این سخنوری بدین خاطر است که برخلاف سایر حوزه ها صدور احکام جزمی در مورد آن بدون داشتن تجربه¬ای شخصی از آن ممکن نیست؛ و حتی زمانی که از فقدان آن سخن می گوییم، مجددا در حال بازگویی ناکامی خود از تجربه ای هستیم که در طول تاریخ و حال حاضر، عده ای مدعی داشتن آن هستند. بنابراین، چنین احکامی سلبا” و ایجابا” امکان چندانی برای شمولیت یابی ندارند.
?۴. اما، راهکار پیشنهادی استاد ملکیان نیز خود دچار دور است. اگر بحران کنونی در عالم، بحران در نگرش دینی به هستی است و زوال این نگرش باعث بی معنا شدن بخش مهمی از مناسک و روایت های دینی شده است، در این صورت، دعوت به معنویت به مثابه راهکاری برای احیای تجربه دینی چندان معقول نیست. زیرا که آنچه اساسا زیر سوال رفته، باور به وجود جهان قدسی و الزامات پسینی آن است. در این صورت، چنین معنویتی که بر بنیادی شناختی از عالم به مثابه پدیده ای قدسی استوار نیست، چیزی بیش از نوعی فعل و انفعال روانشناختی نیست.
?۵. به گمانم، جهان پدیداری حیرت انگیز است. با وجود رشد علوم و افزایش شناخت ما نسبت به آن نه تنها از پیچیدگی آن کاسته نشده است، بلکه شاهد افزایش حیرت بشر نسبت به سرشت جهان هستیم. هرمیزان که در زیبایی ها، بی کرانگی و لایه های مختلف آن از منظر های مختلف از جمله دانش فیزیک نظر می کنیم، ذهن کمتر جرات صدور حکم جزمی در مورد خاستگاه هستی را می یابد؛ این جهان حیرت انگیز خالق سوال های بیشمار در پیش روی ماست. همان گونه که می توان سوال کرد، اگر خدا این جهان را برای انسان خلق کرده، چه نیازی به پدیدآوردن ۱۵۰۰ کهکشان داشت، همینظور می توان پرسید که اگر ما پدیداری برآمده از طبیعت – بی هیچ اصل و بنیادی – هستیم، چرا طبیعت این هنر را در گوشه های دیگری از این عالم از خود بروز نداده است؟
لینک چکیده سخنرانی مصطفی ملکیان
سخنرانی محمد مجتهد شبستری با عنوان «پرسش ازامکان امر دینی در عصر حاضر »
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.