?مهدی کاظمی زمهریر?۱- یکی از نیازهای فکری جامعه علمی در دورهمعاصر، انجام مباحث فرانظریه ای درباره فقه و حدود امکانات آن است.در بعضی نوشته هایم بالاشاره به تاثیرات این بی توجهی و بحران زا بودن نوع کاربست فقه در نظام حکمرانی در دوره معاصر پرداخته ام.?۲- به گمانم دیدگاه آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در دومین آئین نکوداشت موسس دانشگاه مفید از نمونه مباحثی است که افق های گفتگو را می گشاید. سخنان وی بیان مثبت حقیقتی بود که در ماههای گذشته توسط آقای رحیم پور ازغدی با زبان تند و تلخ بیان گردید. آقای ازغدی از این شکایت داشت که فقه مصطلح از پرداختن به مسائل مربوط به جامعه و نظام حکمرانی غافل مانده است؛ آیتالله لنکرانی نیز- با بیانی مثبت – این ایده را تکرار کردند و گفتند که فقهی تحت عنوان “فقه نظام ” ورای فقه مصطلح وجود ندارد.?۳- دستاور این دو سخن یکی است؛ فقه سنتی توانایی پرداختن به نظام اجتماعی به مثابه یک هستی جمعی را ندارد و تنها از منظر فقه فردی می تواند، درباره امر اجتماعی حکمی صادر نماید.این بدان معناست که تلاش برای برکشیدن فقه به جایگاه دانشی جامع که جانشین فلسفه و علوم اجتماعی مدرن گردد،تلاشی ناکام است.این تلاش در سال های اخیر نه تنها به شکل گیری فقه مدرن یا فقه نظام کمکی نکرده، بلکه به آشفته سازی زبان فقهی و بحران در درک نظامند از جامعه معاصر انجامیده است.ماحصل این رخداد، بسط آشفتگی در نظام حکمرانی بوده است.?۴- فقه به مثابه دانش اجتماعی بخشی از حیات جمعی وفردی ما را در جامعه دینی سازمان می دهد، اما تلاش برای کاربست حداکثری آن و تصاحب کارکرد سایر دانش ها، بطور همزمان هم فقه را آشفته می کند و هم نظام دانش های مدرن را.اگر در عالم قدیم فقه در کنار دانش فلسفه، الهیات و سایر دانش ها ، در زندگی اجتماعی مشارکت داشت، امروزه نیز ناگزیر از پذیرش حدود امکانات خود و تلاش برای نقش آفرینی در زندگی جمعی بر مبنای آن است.✔️ لینک گزارش خبرگزاری شفقنا از آیین نکوداشت دومین سالگرد درگذشت آیت الله العظمی اردبیلی (ره)
https://fa.shafaqna.com/news/669327
✔️ لینک چند نوشته قبلی من مرتبط با نسبت سنت، دانش های سنتی و جامعه معاصر ایران
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.