تفکر سیاسی و ایده ” ایران آینده”
?۱- کانون هرگونه نظریه پردازی سیاسی، “ایران آینده” است؛ اما، ایران آینده، نه در پیوند با “ایرانشهر” باستانی است و نه ” مدینه فاضله”. چنین ایرانی، در ذهنیت جمعی تنیده در زندگی روزمره مردم است و وظیفه دانش سیاسی – چه فلسفی و چه جامعه شناختی – بازسازی این ذهنیت جمعی درباره ایران می باشد.
?۲- وقتی سخن از ایران آینده است، به معنای برساختن امری غریب نیست. بلکه، عینیت بخشی به آن چیزی است که در اذهان کنونی ما برساخته شده است و آنها در تب و تاب تحقق آن هستند. نقش متفکر سیاسی، نه ساخت ایده “ایران آینده” بلکه کمک به زادن “ایران آینده” است.
?۳- چون سخن گفتن از ایران آینده، سخن گفتن از امرحاضر است، نیازی به تحمیل خود بر ذهن و جان مردمان ندارد، زیرا که بیان پذیر شدن چیزی است که فرد ایرانی در تقلای بیان آن هستند. در مقابل، تفکر گذشته نگر و بی ارتباط با زیست جمعی، برای تحمیل خود بر ذهنیت مردم ، نیازمند طرد و برچسب زنی است.
?۵- ایده “ایران آینده”، کمک به فعلیت بخشی به امکان هایی است که در دسترس انسان ایرانی، اما محروم از آن است.سوال اصلی، تفکر آینده نگر، معطوف به این مساله است که چه عواملی این امکان ها را از دسترس انسان ایرانی دور کرده است، و چگونه می توان این امکان ها را فعلیت بخشید.
@kazemizamharir
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
من چطوری ازتون تشکر کنم؟