اندیشه هایی که آینده نیستند!
?۱- اخبار شگفت نوآوری های بشر ، هر لحظه در حال برکندن ما از عادات دیروز و مجبور کردن ما به پذیرش شیوه های نو در زندگی است.اما، اندیشه ها هنوزگرفتار گذشته هستند ومناظره های فکری در ایران معاصر سعی دارند ما را با گذشته عتیق پیوند دهند. این در حالی است که ما در زندگی عملی ناچار به پیوستن به روندهای آینده ساز هستیم.
?۲- نظریه “ایرانشهری” سید جواد طباطبایی و” حکمرانی فقهی” داود فیرحی ، نمونه ای از مناظره های مسلط بر ایران معاصر هستند؛ بیش از آنکه ما را با واقعیت های عینی جامعه خود و چشم اندازهای آینده پیوند دهند، در حال بازسازی گذشته به مثابه امرجدید می باشند.
? ۳- این ایده های گذشته گرایانه، به این سوال ها پاسخ نمی دهند که در پروژه آنها ایران واقعی در کجا قرار دارد؟ ایران چند تکه از حیث قومیت، زبان و دین چگونه می تواند، در ایرانشهر خود را بازیابد؟ آیا امکان بسط مناسبات صلح آمیز با کشورهای همسایه درسایه این نگاه باستان گرایانه – که یادآور سلطه امپراتوریایی ماست- وجود دارد؟ یا اینکه، باتوجه به تجربه چند دهه گذشته، این تجربه چه عبرت ها و نتایجی برای ما برای فهم سیاست از منظر فقه بهمراه دارد؟ چه میزان می توان روایت صرفا”دینی از نظم را مبنای اداره جامعه قرار داد، در حالی که جوامع معاصر برای حفظ پویایی، نیازمند پیوند با جهان پیرامون خود می باشند؛ جهانی که نظم آن برساخته خرد بشری و گریزان از هرگونه ایستایی و گذشته نگری است.
?۴- همانطور که در مقاله «۱۰مانع توسعه سریع ایران» گفته ام، تفکر سیاسی در جامعه ما خیالی ، گذشته گرا و شدیدا” انزواجویانه است. لذا، “مساله ایران” را منتزع از واقعیت ها و مسائل امروز جهان و خاورمیانه طرح می کنند. این در حالی است که هر اندیشه ای درباره ایران ، تنها زمانی رهگشاست، در افق آینده مسائل جامعه معاصر را طرح نماید.
✔️لینک متن کامل مقاله : ۱۰ مانع توسعه سریع ایران
@kazemizamharir
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.